مهارت گفتگو را یاد بگیریم

ارتباط کلامی شما با افراد دیگر نقش مهمی در بوجوداوردن برند شخصی تان دارد. این رابطه بر زندگی فردی و حرفه ای شما تأثیر به سزایی دارد.

مهارت گفتگو را یاد بگیریم

گفت و گو قلب ارتباطات صمیمی انسانی است و یقینا پایه و اساسی است که دیگر جوانب بر آن بنا نهاده می شود. به این معنی که اگر بخواهید در حوزه های دیگر زندگی خانواده مثل حوزه تربیت فرزند، حوزه مدیریت اقتصادی، حوزه حل تعارض و دیگر حوزه های مربوط به خانواده به فهم مشترکی با اعضای خانواده تان دست یابید و به نتیجه ای منطقی برسید. مهم ترین مهارت، مهارت گفت و گو یعنی انتقال ایده ها، افکار و احساسات و دریافت آن ها از شخص مقابل می باشد.

بیشتر بخوانید: 

یک تمرین ساده برای افزایش مهارت های کلامی

«کافه گفت و گو» / مهارت های زندگی که یادمان ندادند؛ چه باید کرد؟

مهارت گفت و گو و در پی آن، توانایی جلب نظر و متقاعد سازی افراد دیگر هنگام مکالمه، منافع شما را تامین خواهد کرد. رابطه برقرار کردن با سایرین نوعی مهارت است و مثل همه فنون نیازمند کسب دانش در این زمینه است. برقراری رابطه مؤثر با همکاران، کارفرمایان، مشتریان، و حتی اشخاص خانواده تأثیر قابل توجهی در موفقیت های زندگی دارد. چنانچه شما صاحب کسب و کاری هستید، لزوم یادگیری مهارت گفت و گو و جلب نظر مخاطبین، برای شما دو برابر است.

چند راه حل ساده در جهت مهارت گفتگو

قبل از صحبت کردن فکر کنید

یکی از ضرب المثل های مورد علاقه ی من این است:« اگر حرف نقره باشد سکوت طلاست». بارها دیده ام اشخاص بدون این که ذره ای فکر کنند هرچه را به ذهن شان میرسد ، می گویند و با صحبت های نامعقول شان احترام افراد دیگر را از دست می دهند.

بیشتر بشنویم و عکس‌العمل و پاسخ مناسبتر نشان دهیم

این که پیش از نقد کردن یا مخالفت کردن یا مطرح کردن دیدگاهی متفاوت، صحبت طرف مقابل را بشنویم و به روش های گوناگون این پیغام را به او بدهیم که حرف او و منظور او شنیده شده و درک شده است. اکثر ما فکر می کنیم« اعلام این که صحبت طرف مقابل را متوجه شده ایم» به مفهوم پذیرفتن این نکته است که:« صحبت او منطقی است و ما هم با وی موافقیم». دنیس ریورز این نکته را توضیح میدهد که در لایه ای عمیق تر، ما در گفت و گو با خودمان هم با چنین چالشی رو به رو هستیم.

من نسبت به شما احساس خوبی ندارم و حتی از شما متنفر هستم. ولی چون حس می کنم مقام و موقعیت من به شکلی نیست که درگیر این بحث ها شوم، حاضر نیستم حرف دلم را در این زمینه« بشنوم» و سعی می کنم چنین فکری را – بدون این که ریشه آنرا بررسی و تحلیل کنم – سرکوب کنم. پس اجازه بدهید چالش نخست را این چنین خلاصه کنیم که من و شما بتوانیم صحبت های افراد دیگر و صحبت های خودمان را کامل بشنویم. در خصوص آن فکر کنیم و بعد آن ها را تصحیح یا کامل کنیم.

در کلامتان ایجاد هیجان کنید.

حتماً تجربه صحبت کردن با یک آدم سرد و بی روح را داشته اید. آدمی که هیچ هیجان و افت و خیزی در گفتار و اندامش حین ایراد سخنرانی وجود ندارد. همان لحظه اگر به محیط اطرافتان هم نگاهی انداخته باشید، متوجه خواهید شد که دیگر حضار هم تمایلی به شنیدن ادامه ماجرا ندارند. گوینده یا سخنران باید در کلام خویش هیجان داشته باشد و حین ایراد سخنرانی مشتاق بنظر برسد.

استفاده از زبان بدن موقع سخنرانی تاثیرگذار است

علاوه بر این که باید به زبان بدن خویش توجه داشته باشید به زبان بدن طرف مقابل هم بخوبی توجه داشته باشید و بخوبی آنرا تحلیل نمائید.

صحبت تان را واضح بزنید

تا به حال شده است که با افرادی صحبت کنید که در عین این که موضوع صحبت تان ساده و شفاف است، آن شخص با حرف زدنش شما را گیج کند و یک آن ببینید که هیچ چیزی از حرف هایش را نمی فهمید؟

اشخاص زیادی هستند که در ارتباطات کلامی خویش روشن نیستند و تنها به مسایل اشاره می کنند و منظورشان را دقیق بیان نمی کنند. این اشخاص بیش از این که به نتیجه ای برسند بیشتر خودشان و دیگران را گیج می کنند و حتی ممکن است نوع بیان شان منجر به سوءتفاهم شود. بهتر است در مواقعی که میخواهید چیزی بگویید از خودتان سوال کنید روشن ترین روشی که می توانم منظورم را بیان کنم کدام است؟

بیشتر بخوانید: 

مهارت تفکر انتقادی‌ تان را چگونه پرورش دهید؟

چرا گفت و گو نمی کنیم و چرا شنیدن های ما بی کیفیت است؟

پرسشگری منفی

یکی از عوامل ایجاد رابطه ناسالم مطرح است که گونه های مختلفی دارد:

– پرسش از مسایلی که هیچگونه منفعت قابل توجهی ندارد و تنها باعث هدر رفتن وقت و انرژی اشخاص می شود.

– واکاوای آنچه دانستن ان، زیان بار است( مثل اصرار بیمار برای اگاهی از بیماری درمان ناپذیر خویش، سوال از الودگی های اشخاص، اطلاعات سری و …)

– جستجو در امور شخصی دیگران

– پرسش مسخره آمیز

– پرسش به هدف خودنمایی، فضل فروشی و یا تخریب شخصیت و اعتبار مخاطب

  • بهانه جویی و ماجراجویی با سوالات بیجا

با اعتماد به نفس صحبت کنید

برای فروتن بودن لازم نیست اعتماد به نفس خویش را از دست بدهید. اعتماد به نفس یعنی اطمینانی که در نتیجه درک توانایی هایتان بدست می آورید. در عین حال تواضع یعنی عقیده متواضعانه ای در خصوص اهمیت خودتان داشته باشید. با اعتماد به نفس حرف زدن در نتیجه انتخاب کلمات مناسب، تن صدا، ارتباط چشمی و زبان بدن حاصل می شود.

صرفا شما گفت و گو را در دست نگیرید

منظور از این مورد این است که به طرف مقابلتان اجازه نظر دادن و صحبت کردن دهید و مانع ارائه نظرات و صحبت های آن نشوید. چنانچه شما در این حین فهمیدید که فرد مقابلتان به خوبی به سوالاتتان جواب نمی دهد و گفت و گو در حال کاهش است، توصیه می شود که فورا با یادآوری کردن یک خاطره و یک داستان کوتاه شیرین جو را تغییر دهید و به حالت اول بازگردانید.

از کلمات غیر ضروری استفاده نکنید

یکی از نکات منفی که مب تواند به ارتباطات اجتماعی اشخاص تأثیر نامناسبی بگذارد، استفاده از کلمات غیر ضروری و لغات نا مناسب است. از جمله این لغات میتوان به کلمه “خب” یا “اممم” اشاره کرد. این کلمات در واقع نسان دهنده عدم تمایل شخص برای ادامه گفتگو است و میتواند باعث آزار طرف مقابل شود. دوری از این کلمات غیر ضرور در واقع بیانگر اعتماد به نفس بالای شما در سخنرانی می باشد.

برای جلوگیری از بیان کردن این کلمات تلاش کنید نشانه ای را در نظر بگیرید و با استفاده از آن نشانه تلاش کنید هرروز کم تر از این کلمات استفاده کنید. سکوت در گفتگو ها و سخنرانی ها همواره علامت بدی نیست. بلکه گاهی میتواند باعث تمرکز بیشتر فکر بر روی مسئله جدید برای حرف زدن است. از مکث ها و وقفه های بین گفتگو بیشترین استفاده را بکنید.

از احساسات خودتان نترسید

موقع حرف زدن از احساسات تان استفاده کنید. آنها را به راحتی بیان کنید. از آن ها برای افزودن رنگ و انرژی به کلمه هایی که انتخاب می کنید بکار ببرید.

لازم نیست احساسات تان را از آنچه قرار است بگویید، حذف کنید. هنگامی که حس می کنیم که کسی در خصوص احساسات خود صادقانه صحبت می کند، معمولاً با توجه بیش تری گوش می کنیم.

هنگامی که احساسات مان را به صحبت های مان امیخته می کنیم، با انرژی بیش تری صحبت می کنیم و مفهوم را بهتر انتقال می دهیم.

منبع: بیتوته

error: Content is protected !!