روزهای پایان سال گذشته در انتظار رسیدن نوبت ویزیت در مطلب پزشک متخصص داخلی نشسته بودم، با وجود شرایط کرونایی تمامی صندلیهای مطب از سوی بیماران و همراهانشان پر شده بود و تعدادی هم داخل سالن و در راهرو منتظر رسیدن نوبت ایستاده بودند.
بیماری که قبل از من ویزیت شده بود، از اتاق دکتر خارج شد و از منشی آدرس یک آزمایشگاه را پرسید و منشی برگه چاپ شده کوچکی که در آن آدرس و کروکی آزمایشگاه نوشته شده بود را به دست بیمار داد، نوبت به من رسید و وارد اتاق پزشک شدم، بعد از معاینه و گرفتن شرح حال، پزشک پرسید شما که اهل یزد نیستید، گفتم نه ولی چند سالی هست که در این شهر سکونت دارم، در حالی که نسخه الکترونیک را در رایانه وارد می کرد، از من پرسید: آزمایشگاه های یزد را می شناسید؟ و من پاسخ دادم: خیلی نه ولی آزمایشگاه “ن” نزدیک محل سکونتم قرار داره و معمولا به اینجا مراجعه می کنم، دکتر گفت: اونم کارش خوبه اما آزمایشگاه “ر” تجهیزات جدیدتر و دقت بیشتری داره .
از اتاق دکتر که خارج شدم منشی مشغول مکالمه تلفنی بود و به فردی که در آن سوی خط قرارداشت، یادآوری می کرد که چند روز دیگه عیده و واریز پورسانت آقای دکتر به بعد از تعطیلات موکول نشه، تعدادی از بیماران برای نشان دادن نتیجه آزمایش در مطب حضور داشتند و جلد همه آزمایشها مربوط به یک آزمایش مشخص بود.
هفته قبل همسرم برای ویزیت به پزشک متخصص زنان مراجعه کرده بود و دکتر عنوان گفته بود که در مطبش سونوگرافی انجام نمی دهد و باید در یک مرکز تصویربرداری پزشکی سونوگرافی انجا شود، منشی مطب آدرس و کروکی یک مرکز تصویربرداری در شلوغ ترین قسمت شهر را به دست همسرم داد و گفت: اینجا دستگاه سونوگرافی پیشرفته و با کیفیت تصویربردای بالاتر از دیگر مراکز را داره.
ساعت ۱۷ همراه همسرم به مرکز تصویربرداری مراجعه کردیم جای سوزن انداختن نبود، دستور پزشک زنان را تحویل منشی دادیم و برای ساعت ۲۳ و ۳۰ دقیقه به همسرم نوبت داد، راس ساعت اعلام شده، بازگشتیم، بازهم مطلب از مراجعه کنندگانی که اکثرا از استان های همجوار برای درمان به یزد آمده بودند، پر بود، حدود ساعت یک بامداد کار تصویربرداری تمام شد، با اعصاب خرد از آن مرکز به خانه برگشتیم، بین راه به همسرم گفتم، به نظر من بیشتر بده بستانی بین متخصص زنان و مرکز تصویر برداری وجود داره تا موضوع کیفیت کار.
این موضوع که از چند ماه قبل مثل خوره به ذهنم راه یافته بود و مرا رها نمی کرد، روز بعد برای معاینه چشم به دکتر متخصصی در مرکز شهر یزد مراجعه کردم، دکتر بعد از معاینه گفت: نمره چشم شما تغییر کرده، بنا بر این باید عینکتان را عوض کنید، بعد از نوشتن نسخه، کارت یک عینک سازی در نزدیکی مطب را به من داد و تاکید کرد: عینک را از اینجا بگیر و بیار تا چک کنم، چشمی گفتم و از مطب بیرون زدم.
به محلی که دکتر معرفی کرده بود، نرفتم ، در نزدیکی محل زندگی عینک فروشی منصفی بود که کارهای تعمیرات عینک خودم و فرزندم را آنجا انجام می دادم و هیچ وقت برای خدمات هزینهای دریافت نمی کرد، فکر کردم الان موقع جبران زحمت هایی است که در دو سال گذشته به او دادهام، نسخه را به عینک ساز دادم و بعد از انتخاب جنس شیشه و قاب عینک، قرار شد که دو روز بعد برای تحویل مراجعه کنم.
عینک ساز نسخه پزشک متخصص را که دید، گفت: قبلا با آقای دکتر کار می کردم، پرسیدم یعنی در مطب ایشون منشی بودید، گفت نه بابا، بیمارانی که نیاز به عینک داشتند را به ما معرفی می کرد و ما هم برای هر عینک با توجه به قیمتی که مشتری انتخاب میکرد بین هفت تا ۱۰ درصد به دکتر پرداخت می کردیم اما حالا یکی از بستگان دکتر چشم پزشک، عینک سازی زده و دکتر هم با او شریک است و سفارشات را به او معرفی می کند، کارت عینک سازی که دکتر داده بود را هنوز داشتم با اسمی که عینک ساز می گفت، مطابقت داشت.
به عینک ساز گفتم: پزشکان متخصص که درآمدهای خوبی دارند، این بده بستان ها دیگه برای چیه؟ گفت: ای آقا، خدا خیرت بده بعضی از پزشکان به کمتر از ۱۵ درصد پورسانت هم راضی نمی شن تا به ما بیمار معرفی کنند و عملا با این وضعیت، سودی که آنها از کار ما می برند، از سود خود ما بیشتر میشه.
فکری از خاطرم گذشت، روز بعد شماره مرکز تصویربرداری را گرفتم، به منشی گفتم که از همکاران شما هستم و در یکی از کیلینکهای شهر کار می کنم و پرسیدم اگر بیمار برای شما بفرستم چند درصد پورسانت می دید، منشی گفت: تصمیم گیری در این زمینه را دکتر انجام می ده، بستگی داره روزی چند تا بیمار معرفی کنید، اما معمولا بین پنج تا هفت درصد پرداخت میشه.
با یکی از کارکنان آزمایشگاهی که همیشه آزمایشات خانواده را آنجا انجام می دادیم، تماس گرفتم و پرسیدم شما هم با پزشکان در قالب پورسانت برای معرفی بیمار همکاری دارید، معمولا میزان پورسانت شما چقدر است؟ پرسید: برای چی سوال می کنی؟ گفتم برای یکی از آشنایانم که پزشک است و پاسخ داد: بله با برخی از پزشکانی که از دوستان رییس آزمایشگاه هستند، همکاری داریم ولی درصد پرداختی را من نمی دونم، خود آقای دکتر در پایان هر ماه محاسبه و با اونا تسویه حساب می کنه.
هر روز در بلوار مرکز شهر که دیوار به دیوار آن را ساختمانهای کوچک و بزرگ پزشکان، داروخانهها، فروشگاههای لوازم پزشکی، آزمایشگاهها، مراکز تصویربرداری، فیزیوتراپی، عینک فروشیها و دیگر واحدهای ارائه دهنده خدمات بهداشتی و درمانی اشغال کرده اند، بیماران زیادی را می بینم که برگهی کوچکی در دست دارند و از عابران آدرس جایی را می گیرند که منشی مطب به دستشان داده و یاد سوگندنامهای می افتم که پزشکان پس از اتمام تحصیلات خود آنرا قرائت می کنند، با این وجود برخی از آنان تجارت را چاشنی طبابت کردهاند.
در بندی از این سوگندنامه چنین عنوان شده است:
در پیشگاه قرآن کریم به خداوند قادر متعال که دانای آشکار و نهان است، سوگند یاد می کنم که از تضییع حقوق بیماران بپرهیزم و سلامت و بهبود آنان را بر منافع مادی و امیال نفسانی خود مقدم دارم، خود را نسبت به حفظ قداست حرفه پزشکی متعهد بدانم و از آلودگی به اموری که با پرهیزکاری و شرافت و اخلاق پزشکی منافات دارد، اجتناب ورزم.