وقتی خود را مورد انتقاد شدید قرار میدهیم، یک مشکل کوچک تبدیل به گردبادی از شکست میشود.
مثبت فکر کنید
مقداری انتقاد از خود چیزه بدی نیست: میتواند چک کردن واقع گرایانه ای باشد که کمک کند فردی بهتر باشیم. اما تفاوت بسیار زیادی بین ” باید بیشتر از قبل کار کنم ” و ” من باعث سرافکندگی هستم ” وجود دارد.
دکتر تامر چانسکی، روانشناس و نویسنده کتاب (Freeing Yourself From Anxiety ) میگوید: انتقاد بیش از حد از خود تاثیری معکوس دارد و به جای پیشرفت باعث میشود بیشتر روی شکست متمرکز شوید. و تحقیقات نشان داده در طولانی مدت چنین حالتی باعث افزایش استرس و حتی بروز افسردگی میشود. خوشبختانه راه های زیادی وجود دارد که منتقد درونی را در جهت خوب و مفید استفاده کرد.
همه چیزهای منفی را در جعبه بگذارید
وقتی خود را مورد انتقاد شدید قرار میدهیم، یک مشکل کوچک تبدیل به گردبادی از شکست میشود. پس دفعه بعد از وقتی که یک فکر منفی خود را نشان داد، چند نفس عمیق بکشید و خیلی سریع محدودش کنید و مشکل تان را در کوچکترین جعبه ی ممکن قرار دهید.
اگر فکر میکنید در یک ملاقات خیلی خراب کردید به جای اینکه بگویید من یک احمقم ، همه چیز را خراب کردم، بگویید: از لغات ضعیفی استفاده کردم. تجسم جعبه بسیار مهم است. در ذهن خود یک جعبه کوچک تصور کنید به اندازه ای که مشکلتان پرش کند، با این کار اعتماد بنفس خود را از دست نمیدهید.
قدرت افکار ممکن را امتحان کنید
فشار زیادی را متحمل میشویم تا چیزی را کاملا بچرخانیم و مثبتش کنیم. اما تحقیقات نشان داده زمانی که از نظر روانی در سطح پایینی قرار داریم و خود را مجبور میکنیم تا چیز های مثبت بگوییم در نهایت حالمان بدتر میشود، به خاطر اینکه دروغ سنج داخلی مان خاموش میشود. توصیه میشود از تکنیک فکر کردن به آنچه ممکن است استفاده کنید، که شامل افکار خنثی در مورد وضعیت و نام گذاری حقایق است. مثلا به جای اینکه بگوییم من از چاقی مثل خرس شدم باید گفت دوست دارم ۱۵ کیلو کم کنم و میدانم چطور این کار را بکنم.
از خود بپرسید که واقعا گناهکارید
به یک ملاقات رفته اید و لباسی که پوشیدید از نظر خودتان مناسب نیست. با خود فکر میکنید، بدترین اشتباه عمرم را کردم. چیزی که در سر شما میگذرد چنین است که همه چیز بر علیه تان است. با خود کمی مهربان باشید از در مورد افکار درونی که دارید از خود سوال بپرسید این راهی است که میتوانید صدای منتقد درونی را پایین بیاوید. آیا کسی به جز خودم چنین فکری دارد؟ آیا اصلا لازم است انقدر خودم را سرزنش کنم؟ یک اشتباه ارزش این مقدار زجر کشیدن را دارد؟
برای هر چیز نقطه ی چرخش خوبی قرار دهید
یک نیشگون کوچک گاهی میتواند دیدتان را عوض کند، به جای اینکه بگویید من خیلی بی نظمو آشفته هستم هیچ وقت نمیتوانم کارهایم را انجام دهم، خود را تمرین دهید تا بگویید فکر میکنم که نتوانم این کار را انجام دهم. به نظر احمقانه میرسد، اما همین تغییر کوچک در لغات فاصله زیادی ایجاد میکند.
دکتر چانسکی میگوید من همیشه به مراجعینم میگویم به جای اینکه به خود بگویند من احمقم بگویند حس میکنم کارم احمقانه است، شاید به نظر فرقی با هم نداشته باشند اما تفاوت معنی داری بین این دو وجود دارد. در جمله اول شخص خود را احمق میداند اما در جمله دوم فرد تنها این احساس را دارد و خود را احمق نمیداند.
بپرسید: بهترین دوستم چه میگوید؟
راه سریع برای حل مشکل انتقاد شدید از خود این است که بهترین دوستتان یا شخصی که مورد اعتمادتان است را به ذهن بیاورید و فکر کنید که اگر او بود چه میگفت.
مطمئنا به بی رحمی منتقد درونی که دارید جواب نمیداد مثلا میگفت: نه اینقدرها هم که فکر میکنی بد نیست واقعا اینطور فکر میکنی؟ واقعا فکر میکنی به خاطر یه اشتباه دنیا به آخر رسیده؟ یک قانون دیگر: اگر به دوست خود نمیگویید به خود نیز نگویید، برای مثال دوستتان را برای ریختن سس روی لباستان دائم سرزنش نمیکنید – حداقل ما آرزو میکنیم چنین آدمی نباشید.
به منتقد درونی خود یک اسم دهید
دکتر برن براون، استاد پژوهش در دانشگاه هوستون کالج و فارغ التحصیل مددکاری اجتماعی و نویسنده کتاب ” The Gifts Of Imperfection ” میگوید: شاید کمی خنده دار باشد! اما وقتی متقد درونی خود را نق نقو صدا کنید دیگر زیاد جدیش نمی گیرد، ( باز نق نقو پیداش شد ) اسمی که میخواهید بگذارید کمی باید مسخره و خنده دار باشد تا بتواند تنش را از شما دور کند.
گوشی را بردارید
شرم تنها وقتی کار میکند که ما مانند راز پنهانش کنیم، پس اگر بعد از یک مهمانی فکر کردیم که چیز احمقانه ای گفته ایم، تلفن را بردارید و بگویید میخواهم به این شرم پایان دهم، و اتفاق را برای شخص مورد نظر توضیح دهید مطمئن باشید که او میخندد و با این کار حداقل دیگر پیش خودتان احساس شرم و خجالت نمیکنید. پس شجاع باشید و برای راحت شدن خیالتان این کار را امتحان کنید.
نقص خود را بپذیرید
<این اشتباه است که همیشه برای خود استانداردهای بالا در نظر بگیرید. کمال گرایی بسیار مخرب است. دکتر براون می گوید: من در طول دوازده سالی که کار میکنم با بسیاری از مدیران بزرگ و ورزشکارانی که عنوان برده بودند مصاحبه کردم، تا به حال نشنیده ام که یکی از آنها بگوید من همه چیز را بدست آورده ام چون کمال گرا هستم، هیچ وقت! ولی به جای آن چه چیزی شنیدم؟ آنها از اشتباهاتشان درس میگرفتند و سپس دوباره به حرکت ادامه می دادند. پس کمی استاندارد های خود را راحت بگذارید.
اگر همان یکدلی که با دوست خود دارید با خود نیز داشته باشید خیلی راحت از پس سرزنش خود بر می آیید و پیروز می شوید.
منبع: سلامت نیوز