یکی بود، هنوز هم هست
مبینا دختر یکی یدونه و تهتغاری خانواده، عزیز دل مادر و نور چشم پدر بود، جان تنها برادرش به جانش بسته بود، با وجود تمام دعواهای برادر و خواهری یک روز کامل تحمل دوری هم را نداشتند. این دختر نوجوان و پر شرو شور هر روز که از خواب بیدارمیشد قبل از هرکاری خودش را … ادامه